چند روز قبل خبری منتشر شد مبنی بر اینکه قرار است برخی از رشته محل های دانشگاه آزاد، اصلاح شود. بالطبع خیلی از داوطلبان کارشناسی ارشد، دچار سردرگمی شدند و حتی تا امروز هم که این کشمکش های مسئولان دانشگاه با وزارت علوم ادامه دارد، تکلیفشان معلوم نیست.

اما چرا وزارت علوم خواستار ایجاد تغییراتی در رشته محل های دانشگاه آزاد شده؟

تحلیلی که در ادامه می خوانید از دید یک فرد عادی در اجتماع است که به غیر از یک رابطه کاری محدود و کانایزه شده با دانشگاه آزاد، هیچ اشرافی بر این مجموعه نداشته و طبیعتا نویسنده اطلاعات محدود خود را نیز به واسطه هم کلامی با تعدادی از کارمندان و دانشجویان دانشگاه به دست آورده است.

از حدود دو-سه سال قبل، زمزمه هایی در برخی از واحدهای دانشگاه آزاد به گوش می رسید که مثلا فلان واحد در فلان شهر در حال ورشکستگی است و دخل و خرجش با هم جور در نمی آید و یا اصلا تغییراتی در رود علمی و خدماتی دانشگاه ایجاد شده بود که عملا و عینا این شایعات را مساوی با حقیقت کرده بود! مثلا دانشگاه آزاد واحد سبزوار برخی خدمات رفاهی اش را برای دانشجویان رشته هایی مثل پرستاری، تعدیل کرده بود و حتی خوابگاه آنها را به دلایلی تغییر داده بود. و یا در دانشگاه آزاد شاهرود، دانشجویان دختر، از برخی امکانات خوابگاهی محروم شدند. علاوه بر این طی ماه های اخیر صحبت هایی را از برخی منابع غیر رسمی، شنیدم که برخی از اساتید، عملا در دانشگاه بیکار شده اند و چون دانشجویی وجود ندارد که با آنها درس بردارد، دچار بحران شده اند! حتی یکبار یکی از دوستانم می گفت، اگر می خواهی ادامه تحصیل بدهی، دانشگاه آزاد فلان شهر بسیار فرصت خوبیست چون اساتیدش فقط برای اینکه بتوانند یک کلاس را تا فارغ التحصیلی حفظ کنند، کسی را بابت نمره اذیت نمی کنند و راحت به همه نمره میدهند! حالا بماند شایعاتی که این روزها دهان به دهان می چرخد که دانشگاه آزاد حتی برای مقطع کارشناسی ارشد هم بدون آزمون دانشجو می پذیرد و اصلا برای ورود به دانشگاه آزاد کافیه فقط در جلسه ی کنکور اسمتون رو بالای برگه بنویسید!

البته تمام موارد بالا شایعاتی هستند که در فضای جامعه وجود دارد و نویسنده صحت یا عدم صحت اونها را تایید و یا رد نمی کند.

اما چه شد که دانشگاه آزاد به اینجا رسید؟

دانشگاه آزاد از وقتی تاسیس شد، محل/فرصتی بود برای ادامه تحصیل کسانی که از سد کنکور، آنطور که دلشان می خواست، عبور نمی کردند. در واقع با تاسیس دانشگاه آزاد، امکانی فراهم شد تا کسانی که به هر دلیلی نمی توانند در دانشگاه های دولتی، در مقاطع بالاتر، ادامه تحصیل بدهند، سر کلاس درس تحصیلات تکمیلی بیایند. در آن روزها چنین فرصتی واقعا غنیمت بود. خصوصا برای خیل عظیمی از کارکندان دولت که خواهان ترقی شغلی و اجتماعی بودند. چند نفر از معلمان خود من از این فرصت استفاده کردند و امروز در آموزش و پرورش و یا عرصه ی سیاست و یا حتی مراکز دانشگاهی، مشغول به گذران زندگی هستند. علاوه بر این تاسیس دانشگاه آزاد باعث شد تا خیل عظیمی از افراد جامعه از امکان تحصیل در مقاطع دانشگاهی، بهره مند شوند و بالطبع می توان چنین ادعا کرد که ایده ی خلاقانه ی تاسیس دانشگاه آزاد، تاثیر انکار ناشدنی در ارتقاء سطح سواد دانشگاهی در ایران داشته است. و فراموش نکنیم که سطح تحصیلات دانشگاهی در جامعه ایران، یکی از مولفه های قدرت ملی کشور به حساب می آید که در تحلیل جامعه شناسی ایران، مورد توجه قرار می گیرد.

دانشگاه آزاد با رشدی قارچ گونه در همه جای ایران، ساختمان های عریض و طویل ساخت و با جذب انبوهی از دانشجویان در مقاطع مختلف، مبدل به یک مرکز قدرت شد. تا جایی که خاطرم هست در جریان انتخابات سال 88 ، انتقاداتی به سمت گیری این دانشگاه و تاثیرگذاری بر دانشجویان، وجود داشت.

اما همین رشد قارچ گونه و حساب نشده ی دانشگاه باعث شد تا این هسته ی قدرت اجتماعی، علمی و سیاسی، امروز با بحران رو به رو شود.

همه ما کمابیش درباره هرم جمعیتی چیزهایی میدانیم. مثلا می دانیم که در حال حاضر عمده جمعیت ایران را نسل جوان تشکیل می دهند. در واقع می توان چنین گفت که هرم جمعیتی ایران در حال حاضر شبیه یک دوک نخ ریسی شده که در میانه قطور و در پایه و راس، باریک تر است.  شما می توانید تصاویری از هرم جمعیتی ایران را از سال 85 تا 95 به روایت مرکز آمار ایران در ضمیمه شماره 1 و 2 مشاهده کنید.



همانطور که مشاهده می فرمایید، در سال 85 تعداد افراد بین 20 تا 24 سال، درصد قابل توجهی از جمعیت ایران را تشکیل می داده؛ علاوه بر این افراد 15 تا 19 ساله هم دست کمی از جامعه ی آماری افراد 20 الی 24 ساله نداشته اند. می دانیم که بخش عظیمی از ورودی دانشگاه ها مربوط است به همین بازه ی سنی 20 تا 24 سال.  ایران در اواخر دهه 80 عملا و رسما بارها اعلام کرد که صندلی دانشگاه ها بیشتر از تعداد داوطلبان است! آن روزها ما که پشت کنکور بودیم، خیلی از این حرف خوشحال می شدیم. همانطور که در نمودار می بینید، در سال 90 آمار 20 تا 24 ساله ها هنوز قابل توجه است و دانشگاه ها مشکلی با دخل خرجشان ندارند اما جمعیت افراد 15 تا 19 ساله (دبیرستانی ها) به شدت افت کرده! این یعنی در آستانه ی دهه ی جدید دانشگاه های ما با بحران کمبود دانشجو مواجه می شدند! اما چرا در آن سال ها کسی فکری به حال این بحران در پیش رو نکرد؟!

و اما بالاخره در نمودار بعدی می بینید که موج جمعیتی از برهه سنی 20 تا 24 سال گذر کرده و وارد 25 تا 29 سال شده! از طرفی هم ورودی دانشگاه ها که از دبیرستان ها تامین می شده، به دلیل کاهش آمار جمعیتی رده سنی پایین تر، جوابگوی نیاز دانشگاه ها نیست! و این آغاز بحران صندلی های خالی در دانشگاه ها بود. اما باز هم مسئولان حرکتی برای حل این مشکل نکردند!

عمق فاجعه آنجایی واضح می شود که با دقت در نمودار متوجه می شویم، این بحران صندلی های خالی حداقل تا 15 سال آینده همچنان به قوت خودش باقی خواهد ماند! چرا که هرم جمعیتی به وضوح نشان می دهد، تا 15 سال آتی نه تنها صندلی های موجود در دانشگاه ها پر نخواهند شد، بلکه حتی به بهترین شرایط ممکن یعنی سال 90 هم نمی رسند! (توجه بفرمایید که سال 88 و 90 مسئولان بارها در تلوزیون گفتند که تعداد صندلی های دانشگاه، بیشتر از تعداد داوطلبان است)

اگر به این مسئله به دید چند عدد صندلی خالی در دانشگاه، نگاه کنیم، خب زیاد احساس خطر نمی کنیم. اما! اما اگر کمی ریز بینانه و موشکافانه به عمق قضیه دقت کنیم، مسلما متوجه حساسیت ماجرا و لزوم برخورد منطقی خواهیم شد.

اگر اشتباه نکنم، هر عضو هیئت علمی دانشگاه، حقوقی بالای 3 میلیون تومان میگیرد و اگر به این مبلغ، هزینه های جاری یک واحد دانشگاهی و یا حتی یک دانشکده را اضافه کنیم که شامل هزینه نگهداری ساحتمان ها، پرداخت حقوق کارمندان، فضای سبز، ایاب ذهاب، خوابگاه های دانشجویی و... می شود، سالانه یک هزینه گزافی می شود که اگر دانشجویی از این امکانات بهره مند نشود، عملا یعنی ما این هزینه را تلف خواهیم کرد.

امروز با چند سال تاخیر بالاخره وزارت علوم دست بکار شده و به دانشگاه آزاد دستور داده که تعدادی از رشته محل هایش را اصلاح کند. اینکه تعدادی از رشته محل های دانشگاه آزاد مجددا سازماندهی شود به نظر من با توجه به این بحرانی که ازش یاد کردم، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه شایسته است که برخی از واحدهای این دانشگاه هم با هم ادغام شوند.

در همین جغتای ما، بخاطر سلامتی مردم، دولت نمی تواند در یک بیمارستان هم بخش CCU داشته باشد و هم بخش ICU و این می شود که یکی را به نقاب می دهد و آن یکی را به جغتای!

آنوقت چطور است که آقای ولایتی در دانشگاه آزاد به یک تصمیم منطقی وزارت علوم، دهن کجی می کند؟ چرا بعضی ها همه چیز را سیاسی می کنند؟ اصلا چرا تا وقتی مرحوم آیت ا... هاشمی زنده بود، وزارت علوم برای حل این مشکل چاره اندیشی نکرد که حالا تازه یادشان افتاده با ولایتی شاخ به شاخ بشوند و حاشیه سازی کنند؟

ایران هرچه ضربه خورده از همین تفکر جناحی و باندبازی بوده. ای کاش صدای من به گوش این مسئولین می رسید که کمی عاقلانه تر فکر، و البته بالغانه تر رفتار کنند.

انشاا...