در تازه ترین تنش های سیاسی ایران با رژیم سعودی، لبنان به میدان عرض اندام دو طرف مبدل شده است. استعفای نخست وزیر لبنان در عربستان! البته یک مسئله عجیب است و ماجرا از این هم عجیب تر می شود وقتی که موضع گیری رسانه های داخلی را در این رابطه، بررسی می کنیم.

رسانه های وابسته به ایران با جدیت از کلیدواژه #بازداشت_سعد_حریری دم می زنند اما این ادعا شاید کمی متزلزل به نظر برسد خصوصا وقتی که به پیشینه تعاملات جناح سیاسی حریری و شخص او با رژیم سعودی، نگاهی بیندازیم. حریری که در اواخر سال 2016 در جریان یک ائتلاف سیاسی در لبنان به نخست وزیری این کشور رسید، از قبل روابط نزدیکی با عربستان داشت. حتی شاید بتوان او را مهره سیاسی رژیم سعودی در لبنان دانست.

با آگاهی از چنین سابقه ای، به نظر من گزینه بازداشت حریری در عربستان، چندان موثق و معتبر به نظر نمی رسد. مگر اینکه نوکیسه های سعودی (بخوانید سران حکومتی جدید)، نظر متفاوتی با پیشینیان خودشان داشته باشند. این سناریو هم با بررسی دیپلماسی ادبی دبیرکل حزب ا..، در آخرین سخنرانی اش، باز چندان موثق به نظر نمی رسد. سید حسن نصرا... از عباراتی نظیر ((این آقا در عربستان بازداشت شده)) و... استفاده کرد که از لحن او چنین بر می آمد که چندان پیوند و مودتی بین شخص او و سعد حریری وجود ندارد.

در حال حاضر رژیم حوکتی لبنان با تهدیدی نه چندان بحرانی مواجه است. تهدید به این معنی که انتصاب هر کسی به جای حریری ممکن نیست. چون برابر سیستم طایفه ای حکومت این کشور، رئیس جمهور باید مسیحی، نخست وزیر سنی و سخنگوی مجلس شیعه باشد. حال نکته اصلی اینجاست که اگر نماینده سنی های لبنان با فردی از جناح دیگری جایگزین شود، وحدت ملی در سیستم حکومتی این کشور به مخاطره می افتد. از طرفی با توجه به نفوذ قابل توجه سعودی ها بین رجال سیاسی اهل تسنن لبنان، انتصاب هر کسی از بین این طیف، امکان پذیر نیست. در نتیجه می بینیم که رئیس جمهور این کشور از قبول استعفای سعد حریری خودداری نموده و هرگونه تصمیم گیری در این رابطه را به بازگشت وی به خاک لبنان منوط کرده است.

برخی صاحب نظران از احتمال حمله نظامی عربستان سعودی به لبنان صحبت می کنند اما با توجه به ظرفیت های محدود نظامی سعودی ها، چنین سناریو ایی عملا ناشدنی و غیر ممکن است. به نظر من آینده  ی این بحران سیاسی چند حالت دارد.

اول) لبنان به عدم پذیرش استعفای حریری، از انتصاب و معرفی نخست وزیر جدید خودداری می کند. به دنبال این وضعیت، مهره های عربستان در لبنان تلاش می کنند تا از طریق مجلس و اعتراضات عمومی دولت میشل عون را وادار به انتصاب نخست وزیر جدید مورد حمایت و تایید سعودی ها کنند. در نتیجه این فرآیند قدرت سیاسی عربستان در لبنان به اثبات می رسد و سعودی ها به یکی از اهداف احتمالی شان یعنی عرض اندام سیاسی در برابر قدرت گیری ایران در لبنان می رسند. سعودی ها ممکن است برای به نتیجه رساندن این سناریو از احساسات طایفه ای و مذهبی سنی های لبنانی استفاده کنند.

دوم) دولت میشل عون با حمایت ایران و حزب ا... ، موفق به استیلا بر افکار عمومی اکثریت مردم لبنان گردیده و به بهانه بازداشت نخست وزیر لبنان در عربستان و استعفای جبری وی، احساسات ملی گرایانه لبنانی ها را تحریک می کند و تا بازگشت بعید حریری به لبنان از انتصاب فرد جدید برای نخست وزیری امتناع می کند. در این حالت ممکن است غرب خصوصا آمریکا از حربه های اقتصادی و سیاسی علیه دولت لبنان استفاده کند تا از گسترش نفوذ ایران جلوگیری شود و دولت این کشور مجبور به تغییر موضع سیاسی گردد. اما لبنانی ها ممکن است با پشتیبانی دیپلماتیک جناح رقیب آمریکا و عربستان یعنی روسیه و احیانا چین، در برابر فشارهای دیپلماتیک غرب مصون بمانند. توضیح اینکه روس ها پس از قدرت نمایی در ماجرای اکراین و تجربه موفق حضور در منطقه غرب آسیا (سوریه) حالا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و خصوصا با دیپلماسی موفق پوتین در جنوب شرق آسیا طی روزهای اخیر، ممکن است در بحران سیاسی لبنان هم وارد گود شده و به ایفای نقش بپردازند. در صورتی که این سناریو عملی شود، قدرت ایران در لبنان بیش از پیش افزایش یافته و حتی گروه های مسیحی که شاید تا کنون بی طرف مانده بودند نیز، به ایران متمایل شوند. همچنین در صورت بروز حمایت احتمالی روس ها، شاهد حضور بازیگر جدیدی در لبنان خواهیم بود که احتمالا برخی از گروه های مسیحی را به خود جلب می کند. این بازیگر جدید روسیه است.