بازی تاج و تخت / یک سریال به وسعت یک جهان / چیستی و چرایی موفقیت خیره کننده یک اثر تلوزیونی

 

شاید این روزها در لابه لای صحبت های نسل جوان و نوجوان، اسمی از سریال بازی تاج و تخت شنیده باشید. این سریال که تحت عنوان Game of Thrones در اینترنت عرضه می شود، در حال حاضر فصل هفتم خود را به میلیون ها مخاطبش عرضه می کند. بله درست نوشتم و درست خواندید. این سریال در سراسر جهان میلیون ها بیننده دارد که برای روی آنتن رفتن هر قسمت اش، لحظه شماری می کنند. جالب است بدانید که سریال بازی تاج و تخت در حال حاضر رکورد دار محبوب ترین سریال تاریخ سینمای جهان را یدک می کشد و هر قسمت از آن به صورت تصاعدی، میلیون ها نفر بیننده دارد.

تهیه کنندگان این سریال هر سال نهایتا فقط 10 قسمت را از یک شبکه خصوصی پخش می کنند. دلیل این تعداد قسمت کم هم هزینه سرسام آور تولید هر قسمت از این سریال است که گاهی اوقات به میلیون ها دلار می رسد! یعنی به عبارت ساده تر، هر قسمت از این سریال بودجه ای برابر یک فیلم سینمایی هالیوودی طلب می کند!

در فضای مجازی هم برابر آمارهای رسمی و غیر رسمی، این سریال رکورد دار بیشترین تعداد دانلود غیرمجاز است. در نتیجه آمار واقعی بینندگان Game of Thrones بسیار بیشتر از آنچیزی است که در نظرسنجی ها و آمارهای رسمی درج شده است.

اما چرا یک سریال که سالی ده قسمت هم بیشتر تولید نمی شود، اینقدر در جهان محبوب می شود؟ چرا در ایران علی رغم تمایل انکار نشدنی مسئولان فرهنگی برای نادیده گرفتن آثار هنری و سینمایی برتر جهان، اینطور بین میلیون ها نفر از جوانان، محبوب می شود؟ در اینترنت نقدها و یادداشت های فراوانی درباره کم و کیف این سریال از جهات مختلف منتشر شده اما هیچکدام به ماجرا از این دیدگاه، نگریسته اند.

خاطرم هست که چندی پیش سایت فیلمیو تعدادی بنر تبلیغاتی در تهران نصب کرده بود که با توجه به محبوبیت بالای این سریال بین جوانان، از تصویر یکی از بازیگران محبوب این سریال هم در این بنر استفاده شده بود! بعضی از سایت های معلوم الحال چنان جنجالی راه انداختند که بیا و  ببین! از ترویج و تبلیغ روابط جنسی محارم گرفته تا ستایش حرامزادگی!!! تهمت هایی بود که به طراح و نصاب بنر تبلیغاتی فیلمیو، نسبت دادند...

حالا که با خودم فکر می کنم می بینم چقدر خوب است که برای انتقاد و یا حتی اظهار نظر درباره یک مسئله، حداقل یک آگاهی نسبی هم که شده از آن داشته باشیم. جان اسنو ( Jon snow ) کاراکتر محبوب سریال بازی تاج و تخت که این روزها مورد توجه خیل عظیمی از طرفداران سریال قرار گرفته، نه تنها حرامزاده نیست بلکه بر خلاف ادعای سایت های کذایی، فردی بسیار اصیل است که بنا بر مصالح سیاسی، هویتش در جریان داستان پنهان مانده است. حالا قصد ندارم که داستان سریال را برایتان تعریف کنم. روی صحبت من با کوته فکری یک بخش خاص از جامعه هست که همیشه ی خدا خودشان را خیر مطلق و هر چیز دیگری را نماد مسلم شر و بدی می دانند! این افراد من را بیاد جورج بوش می اندازند که به دنیا گفت یا با منی یا علیه من!

یکی باید پیدا بشود و به این حضرات بگوید که بابا داری اشتباه می زنی J

یکی باید بهشون بگه که چیزی که میگید، دقیقا همونیه که بوش و داعش و داعش مسلک ها میگن!

اینکه با نشنیده انگاشتن و یا ندیده گرفتن یک طیف فکری تلاش می کنند، آنرا محو کنند، در حقیقت یک خوش خیالی ساده لوحانه ای بیشتر نیست. اینها باید یاد بگیرند که هر صدایی در دنیا حق شنیده شدن دارد. شاید امروز خودشان را به نشنیدن بزنند اما روزی می رسد که همان صدا را از زبان فرزندان خودشان می شنوند. و آن روز چون یک عمر عادت به نشنیده گرفتن کرده اند، جوابی ندارند که به فرزندانشان بدهند. چیزی ندارند که به واسطه آن، از ارزش های خودشان و آرمان هایی که برای خانواده شان ساخته اند دفاع کنند. و اینچنین می شود که می بینیم هر دم از باغ برخی آقایان، آقازاده هایی شکوفه می کنند که 180 درجه با جهت گیری های پدرانشان اختلاف نظر دارند. شاید دهان عامه مردم را بتوان با تهدیدات اعتقادی و کلیشه های ارزشی اجتماعی بست اما صدای فرزند را نمی توان با هنجارهای اجتماعی پوشالی خاموش کرد!

مسئول محترم، آقای مدیر خبرگذاری، مبلغ عزیز و... بهتر است بجای اینکه بدون تماشای یک سریال به صورت قبیله ای اقدام به انتشار یک خبر کد گذاری شده و طرح ریزی شده کنیم، دیدمان را نسبت به واقعیت دنیا عوض کنیم. دوران بلندگوهای سبزی فروشی به سر آمده. امروز دنیا دنیای ارتباطات و رسانه های آزاد است. هر چه قدر هم تلاش کنید، نمی توانید صداها و قلم ها را خاموش کنید. شاید یک قلم بر زمین بیفتد اما طولی نمی کشد که صدها قلم جای آنرا خواهند گرفت.

بازی تاج و تخت نماد خوبیست از اینکه شما باید حرف های تازه ای برای گفتن داشته باشید تا نسل جدید به شما گوش کنند. دهه های 50 و 60 خیلی وقت است تمام شده. این روزها روزهای بازنشستگی آهنگران است. این روزها دیگر بلندگوی سبزی فروشی به کار نمی آید. این روزها تظاهرات سفارشی و دولتی تاثیر قدیم را ندارد. امروز برای اثرگذاری و جنگ رسانه ای به امثال کریستوفر نولان ها نیاز دارید. امروز بلندگوهای بوقی تان را باید با اکانت های تویتر و اینستاگرام تعویض کنید. امروز تاثیر پویش های اجتماعی در فضای مجازی به مراتب از تظاهرات های خیابانی بیشتر است. امروز پلاکارت های رنگارنگ را باید با هشتگ و چالش پروفایل جایگزین کنید.

و هرگز در این تحول موفق نخواهید بود مگر اینکه حرف های تازه ای برای گفتن داشته باشید.