به بهانه استعفای مدیرعامل سامسونگ/انتقاد به مدیران فسیل ایرانی/فسیل هایی که مدیر مانده اند یا مدیرانی که فسیل شده اند؟

لحظاتی قبل خبر استعفای مدیر عامل سامسونگ را در فضای مجازی خواندم. کناره گیری یک مدیر از مناصب و جایگاه مسئولیت هرچند که در ایران، یک مسئله بسیار نادر و شاید عجیب و غریب باشد! اما در در جوامع توسعه یافته، شاید چیز تازه ای نباشد. نکته جالب توجه در باب استعفای مدیر عامل سامسونگ اینست که این شرکت نه تها با بحران مدیریتی مواجه نبوده! بلکه در حال رکورد زنی در سودآوری هم بوده! به عبارت خودمانی؛ این اقای مدیر عامل در اوج خواسته از شرکت خداحافظی کنه...

حالا شما این عملکرد را ورای از هر حاشیه و یا استدلال اقتصادی ایی، با عملکرد آشنای مدیران ارزشی داخلی مقایسه کنید...

چند وقت قبل و بعد از معرفی کابینه محترم دولت، یک عکسی در فضای مجازی دست به دست شد مبنی بر اینکه یک نسل خاص از اول انقلاب تا امروز در حال اداره کشور هستند. کسانی که سه دهه قبل جوانان تازه به دوران رسیده ای بودند، امروز پیر مردهای نق نقویی هستند (بخوانید جا افتاده و مجرب) که هرگونه خلاقیت و ریسک پذیری نیروهای جوان را در سازمان های عریض و طویلی که ماشاا... به برکت ژن خوبشان، چندتا چندتا هم در ید قدرت دارند، در نطفه خفه می کنند... بله این است حال و روز فرهنگ مدیریت در جامعه ایران ما... مشتی پیر خرفت بر کرسی های مدیریتی ایی تکیه زده اند که بنا بر هر مدل نظری و منطقی ایی باید از فکر و انرژی نیروی مدیریتی جوان بهره مند باشد.

شما در نظر بگیرید عملکرد این شرکت موفق و مطرح جهانی را (سامسونگ) که امروز به یکی از غول های تکنولوژیکی جهان مبدل شده با مثلا نهادهای مختلفی که مثلا در ایران فعالیت می کنند. در راس هر کدام از این نهادهای وطنی، یک فسیل متحرک در راس کار است که به لطف روابط باندی و حزبی کذایی، جمعیتی عظیم اما کله پوک را از آقازاده های خوش ژن دور خودش جمع کرده و به هر کدامشان هم به عناوین مختلف (بخوانید ایجاد توسعه سازمانی و جایگذاری مشاغل نوین مشورتی و اندیشه ورزی)، میلیون ها تومان حقوق آنچنانی می دهد... و جالب اینکه وقتی هم یک آدم ساده ای مثل من و شما پیدا شود و از این فسیل های پشت میز نشین بپرسد که چرا دست از سر این میز بر نمی دارید، از زمین و زمان جواب می شنود که: ((ای منافق! ای غرب زده! ای تندرو! ای مفسد فی الارض! ای تازه به دوران رسیده! و... تو چطور جرات می کنی سال ها خدمت صادقانه و مجدانه ی حضرات مدیران رده بالای سازمانی را زیر سوال ببری؟ آن زمان که اینها کشور را در دوران جنگ مدیریت می کردند، تو در پوست موز بودی! شرم کن و تا نینداختیم ات آنجایی که عرب نینداخت، سکوت اختیار کن و سرت به کار خودت مشغول باشد(خخخ شما بخوانید خفه خون بگیر)

بله یک جای دنیا، سیستم مدیریتی شان به نیروی ذهن خلاق و پویای جوان ایمان دارد و مدیران جوان هم با توجه ویژه به بحث مدیریت دانش، از تجارب گذشتگان استفاده می کنند و اینجا در ایران هم ما همچنان از فرهنگ، تجربه و دانش مدیریتی 30 سال قبل استفاده می کنیم... نتیجه اش هم این می شود که جوانان دوره اینترنت ما به شوق شهادت و فسیل های بازمانده از عصر تلفن بوقی هم به شوق ریاست، دست و پا می زنند...

خدا قوت آقایان، خسته نباشید دلاوران...