پلیس دماغ شکسته/ تحقیر نظامیان در عصر جدید / انحطاط تمدن بشری

صدها و شاید هزاران سال قبل، چیزی به نام سیاست معنی و مفهومی نداشت. پس طبیعتا سیاستمدار هم کلمه نا آشنایی بوده است. اما تمدن بشر شکل گرفت و شالوده و بنیان نظام اجتماعی در جوامع مختلف، پایه گذاری شد. افرادی بودند که با جمع کردن مردم به دور خود، اولین سیستم های حکومتی را سازماندهی کردند و با تشکیل نخستین مجموعه های جنگاوری، امنیت مردم خودشان را تضمین کردند. وقتی امنیت مردم تامین و تضمین شد، مردم به سراغ چیزهای دیگری رفتند و ابعاد زندگی خودشان و خانوادهایشان را در بستر تمدن، گسترش دادند.

حاکمان که بسته به منطقه جغرافیایی و یا شالوده های تمدنی که در آن فرمانروایی می کردند، اسامی گوناگونی روی خودشان گذاشته بودند، (از شاهنشاه گرفته تا امپراطور و ...) همه یک ویژگی مشترک داشتند. اکثر قریب به اتفاق این حاکمان، فرماندهانی زبده و کارآمد برای ارتش تحت امرشان بوده اند. چنانکه یکی از مهم ترین ویژگی هایی که باعث استقرار حکومت یک فرمانروا می شد، درایت نظامی و قدرت نظامی او بوده است.

این قدرت نظامی و شخصیت میلیتاریستی، به حاکم قدرت عمل می داد. در واقع و به عبارت ساده تر، حاکم به پشتوانه ی پرستیژ نظامی، قدرتی به دست می آورد که به واسطه ی آن نیازهای جامعه را اعم از امنیت، اقتصاد، دانش و یا هر مسئله ی دیگری، برطرف می نمود. مثلا در موضوع دانش؛ دانشمندان در اعصار قدیم، برای توسعه مطالعات و بسط فعالیت های علمی خود، به شدت وابسته به حمایت حاکمانی بودند که علاوه بر تامین مالی، بتوانند امنیت آنها را نیز تضمین کنند. به همین دلیل است که در دوران پسا اسلام و در عصر طلایی تمدن اسلامی، شاهد ارتباط و پیوند تنگانگ دانشمندان با دستگاه حکومت هستیم.

حقیقت اینست که نظام و نظامی گری، یکی از مهم ترین و اساسی ترین فاکتورهای شکل گیری تمدن بشری است. اگر نظامیان نبودند، احتمالا / قطعا شرایط امروز ما خیلی متفاوت می بود. چنانکه مازلو در هرم معروف خود، امنیت را اساس نیازهای آدمی قلمداد کرده است. پس اگر نبود این امنیت، تمدن بشری سراغ طبقات فوقانی هرم که عبارت است از رشد و تعالی، نمی رفت! فراموش نکنیم که حضرت علی (ع) می فرماید که امنیت و سلامت دو نعمتی هستند که تنها در فقدانشان به اهمیتشان پی می بریم. ایشان همچنین در جایی دیگر می فرمایند که نظامیان پناه مردم و زینت حاکمان هستند.

اما این روزها ساده لوحانی هستند که کمر به قلع و قمع این اساس تمدن بشری بسته اند! در تعجبم از این جماعت که چطور و با چه منطقی نظامیان را می خواهند به سیم خاردار پادگان ها محدود کنند؟ چرا و به چه علتی این حجم از کینه و بغض در وجود این افراد شکل گرفته و ریشه دوانده که در تلوزیون و در برابر چشمان میلیون ها نفر با لحنی تحقیر آمیز می گویند ((من سرهنگ نیستم و من حقوقدانم)) !!! روی سخن من با یک فرد خاص نیست. بلکه با یک جریان فکری ابلهانه است که به شکلی کودکانه تلاش می کند تیشه به ریشه ی مهم ترین زیربنای تمدن بشری بزند! و این برای من جای سوال دارد.

در جریان انتخاباتی که گذشت؟ یک کاندیدایی هم بود که سوابق نظامی داشت. اتفاقا سوابق خوبی هم داشت و در مجموعه نظامی ایی که سمت فرماندهی اش را به عهده داشته، اقدامات خوب و سازنده ای را صورت داده بود. بعد از کنار گذاشتن کسوت نظامی گری هم در یک مجموعه غیرنظامی و شهری، عملکرد قابل قبولی داشته و الحق و الانصاف باید گفت که تحول خوبی را در آن مجموعه ایجاد کرد. اما در عین ناباوری دستگاه تبلیغاتی طرف رقیبش، همین سوابق را مبدل به چوبی کرد که دائم بر سر این بنده خدا کوبیده می شد! اگر کسی نداند خیال می کند که نظامی بودن در ایران، چیزیست در حد و اندازه دزد و قاچاقچی و مال مردم خور و ازینجور چیزها!!!

واقعا عجیب است که نظامیان را به تفکر پادگانی و جمود فکری متهم می کنند! مگر تفکر پادگانی چیز بدی است؟ مگر نه اینکه نخستین سیستم های اداری در ایران، از سیستم های اداری نظامی الگوبرداری شد؟ مگر نه اینست که همین تفکر پادگانی بود که باعث تامین و تضمین امنیت جوامع بشری و به دنبال آن شکل گیری نظام اجتماعی شد؟ مگر نه اینست که همین نظامیان بودند که اولین حکومت ها و اولین نظام های سازمان یافته ی اجتماعی را در هزاران سال قبل شکل دادند؟ مگر نه اینست که همین نظامیان هستند که امروز بزرگترین پروژه های عمرانی کشور را بی ادعا و با کمترین هزینه برای مردم انجام می دهند؟ مگر همین نظامیان امروز پناه جان و مال و ناموس مردم شریف ایران نیستند؟ این آقایان و آقازادهایشان امنیت و آرامش و بسیاری دیگر از امکانات و زیرساخت های کشور را مگر مدیون همین نظامیان نیستند؟

پس چطور شده که امروز جایگاه و شان نظامیان را در جامعه تخریب و تحقیر می کنند؟ چرا یک نماینده ی مجلس باید به یک مامور موظف در حین انجام وظیفه، متعرض شود؟ چرا برخی رسانه های مجازی وابسته به احزاب سیاسی در حال تبلیغات و عملیات روانی علیه نیروهای مسلح هستند؟

پاسخ این سوال ها و صدها سوال مشابه به ما مردم باز می گردد...

ارتش، سپاه و نیروی انتظامی، از فرزندان همین ملت هستند و هر کدام به نوبه خودشان در حال تلاش برای ادای دین به ما مردم هستند. البته اینها هم مثل من و شما نقص ها و ضعف هایی دارند. خب هیچکس کامل نیست. اما باید باور کنیم که این سازمان ها را برادران، پدران، دوستان و هموطنان خود ما تشکیل می دهند. غریبه ای در کار نیست. اینها هم از ما هستند. اینها لباسی پوشیده اند که نقشی را در اجتماع متقبل شده اند که لیاقت آنها به گواه هزاران سال تاریخ تمدن بشری، این نیست که چندتا سیاست مدار شکم برآمده و هرزه گو، لیچار بارشان کنند و ما ساکت بنشینیم...

آن روزی نظامی اشغالگر انگلیسی، به صورت نظامی ایران سیلی زد، دل مردم رنج دیده ما به درد آمد. اما این درد نه بخاطر قحطی بزرگ ایران در جریان جنگ جهانی، نه بخاطر گرسنگی خانواده، بلکه بخاطر غرور و افتخار لگدمال شده ی یک ملت بود که در قامت آن نظامی ایرانی متجلی شده بود... و نتیجه این رنج عاشقانه شد آهنگ زیبای ((ای ایران)) که همه ما بارها آنرا شنیده ایم و هنوز هم پس از قریب به یک قرن، شور و شوق وضف نشدنی را در وجود شنوندگانش ایجاد می کند. آن روزی که قواص های مظلوم ما را به آغوش وطن بازگرداندند، مردم از هر طیف سیاسی و مذهبی و عقیدتی، به خیابان ها آمدند و با عشق و احترام، به این شهدای عزیز، خوش آمد گفتند! هزاران سال قبل سربازانی که شجاعانه در آستانه ی تخت جمشید در برابر اسکندر ایستادند، هنوز هم در دل ما زنده هستند. پس از گذشت ده ها سال از جنگ تحمیلی، هنوز هم یاد شهدای آن دوران داغی را در سینه ی مردم ما زنده می کند که با هاله ای از احترام توام است. مدافعان حرم حتی با وجود تمام تهمت ها و عملیات روانی سیاست مداران، جایگاه ویژه ای در دل مردم دارند. فضای مجازی را ببینید. اینقدر با ابراز احساسات و احترام اقشار مختلف مردم نسبت به این عزیزان پر شده که این سیاست مداران حتی اگر کور هم باشند، باید حقیقت را ببینند!

اما جای بسی تاسف دارد که امروز، جریانی منحوس و ناجوانمرد، با استفاده از فرصت های تبلیغاتی و رسانه ای که در اختیار دارد، تلاش می کند تا نظام و نظامی گری را در افکار عمومی کشور تحقیر و تخریب کند. این جریان تلاش دارد تا با اشاعه دروغ های کثیف و ایجاد بی اعتمادی، نیروهای مسلح را نزد افکار عمومی، عناصری مخل آزادی و عامل سرکوب حق مردم معرفی کند. و این در حالیست که فلسفه وجودی نظامیان، حفظ و نگهبانی از قاموس تمدن بشری بوده، هست و خواهد بود...